سالهای بعد من نه اون زن گوشه گیر و تنهای تو قصه هام !
نه اون زنی که ازدواج کرده و اسم تورو گذاشته رو پسرش و هرشب به تو فکر میکنه !
سالهای بعد من یه زن موفقم ! یه زنی که تغییر کرده !
اونقدر موفق شده که تو هرجا بشینی مجبور باشی اسمشو بشنوی !
زنی که همه جا وقتی بخوان از یه آدم خوشبخت یاد کنن به اون اشاره میکنن !
سالهای بعد وقتی با همسر و بچه هات رو میز غذاخوری نشستی و ناهار میخوری اسم منو از زبون دختر کوچیکت میشنوی که منو الگوی خودش قرار داده.
سالهای بعد وقتی همسرت رو بغل میکنی
بدون اینکه بخوای ذهنت کشیده میشه به گذشته ها
با خودت فکر میکنی چی شد که اون دختربچه ضعیف تبدیل شد به این زن قوی و موفق !
من اما سالهای بعد شاید حتی اسمت رو هم بخاطر نیارم !
سالهای بعد زنی ام که قدم به قدم به آرزوها و هدفاش نزدیکتر میشه
و از تو و فکر کردن بهت دورتر...
اما یه چیز رو از من همیشه به یادگار داشته باش !
یه زن تا وقتی خودش بخواد زنده میمونه و زندگی میکنه !
تا وقتی که خودش بخواد...
| نورا مرغوب |